برایت دعا می کنم که ای کاش خدا از تو بگیرد ، هر آنچه را که خدا را از تو می گیرد
.
.
.
.
خدا و انسان و عشق ، این است امانتی که بر دوش ما سنگینی می کند
.
.
.
.
قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد
.
.
.
.
مرا کسی نساخت ، خدا ساخت ، نه آنچنان که کسی می خواست ، که من کَس نداشتم . کَسم خدا بود ، کَس بی کَسان
.
.
.
.
استوار ماندن و زیر هر باری نرفتن ، دین من است
.
.
.
.
عشقی فراتر از انسان و فروتر از خدا نیز هست و آن دوست داشتن است
.
.
.
.
و اکنون تو با مرگ زفته ای و من این جا ، تنها به این امید دم می زنم که با هر نفس ، گامی به تو نزدیک تر می شوم !!! این زندگی من است
.
.
.
.
از میان همه نعمت های این جهان ، آن چه را برگزیده ام و دوست می دارم تنهایی است
.
.
.
.
انسان مجبور نیست حقایق را بگوید ولی مجبور است چیزی را که می گوید حقیقت داشته باشد
.
.
.
.
در دشمنی دورنگی نیست ، کاش دوستان هم در موقع خود چون دشمنان بی ریا بودند
.
.
.
.
آنجا که چشمان مشتاقی برای انسانی اشک می ریزد ، زندگی به رنج کشیدنش می ارزد
.
.
.
.
دل های بزرگ و احساس های بلند ، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند
.
.
.
.
هر کسی را نه بدان گونه که هست احساسش می کنند ، بدان گونه که احساسش می کنند ، هست
.
.
.
.
همچون شمع که در گریستن خویش ، قطره قطره می میرد
ذوب می شوم و محو می شوم و پایان می گیرم
.
.
.
.
به ساعتها بگو بخوابند ، بیهوده زیستن را نیازی به شمارش نیست
.
.
.
.
خدایا ! یاریم کن تا آنچه را که دانسته یا ندانسته میشکنم دل نباشد
.
.
.
.
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت
.
.
.
.
خدایا هر که را عقل دادی ، چه ندادی ؟ و هر که را عقل ندادی ، چه دادی ؟