سلام
فهمیدی تصادف کردم
بذار برات بگم :
توجاده چشات ، اتوبان نگات ، خوردم به خوبیات ، چپ کردم واسه صفات ، قربون وفات ، مردم ازمهربونیات
حالا خاکم کن
.
.
.
یکصد و سی بار میزنم دخیل عشق
بعد هر چه باداباد میزنم به نیل عشق
من فرار کرده ام تا ضریح چشم تو
میدهی پناه من ؟ میشوی کفیل عشق ؟
.
.
.
او شاخه گل لای کتاب اما من ؟
از ماه پلی به آفتاب اما من ؟
او سیر تکامل قشنگی دارد
اینگونه : نقاب ، قاب ، آب اما من ؟
.
.
.
یک بوسه ی دلبرانه تقدیم تو باد
صد واژه عاشقانه تقدیم تو باد
جان و دل من به لحظه دیدارت
با عشق , خالصانه تقدیم تو باد
.
.
.
شبی ساقی ز من پرسید که جانا آرزویت چیست ؟
بگفتم شادی دوستم که جز او آرزویی نیست
.
.
.
دل را چو به عشق تو سپردم چه کنم ؟
دل دادم و اندوه تو بردم چه کنم ؟
من زنده به عشق تو ام ای دوست ولیک
از آرزوی روی تو مردم چه کنم ؟
.
.
.
معلم زبان می گوید : همه ی فعل های خواستن با to می آیند
من ، بی تو هیچ فعلی را نمی خواهم
.
.
.
چو دیدم روی ماهت ، دلم شد مبتلایت
نمیدانم چه سریست که میمیرم برایت !
.
.
.
وقتی تو نیستی ، سرشان را بالا نمی آورند گل های آفتابگردان خانه ی ما