یه بار منو دزدیدن بعد دزده زنگ زد به بابام بش گفت اگه بچه ات رو میخوای
پنجاه میلیون بده تا آزادش کنیم، بابام گفت بهش آب میدین دزده گفت آره گفت
بهش غذا میدین دزده گفت آره گفت جای خواب داره گفت آره گفت پس بیاین
برادرشم ببرین.
هیچی دیگه خوده دزده برام آژانس گرفت فرستادم خونه تازه پول آژانسم حساب کرد
خودمم میخواستم پیشش بمونماااا ولی فقط اونجا وای فای نداشت.
.
.
بخشی از سخنرانی پدرم برای تشویق بنده به اشتغال:
پسرم دوره زمونه عوض شده؛ تو باید دستت تو جیب خودت باشه
اصلا هم نترس، انقدر بی شعورتر از تو هستن که الآن سرکار میرن!
.
.
ادامه مطلب...