فقط اس ام اس و پیامک و مسیج

اس ام اس های جدید و گوناگون و توپ و باحال و پیامک روز و مسیج های قشنگ و جالب

فقط اس ام اس و پیامک و مسیج

اس ام اس های جدید و گوناگون و توپ و باحال و پیامک روز و مسیج های قشنگ و جالب

خاطرات دوران مدرسه و دانشگاه (بمب خنده)

اندر حکایتهای کلاس و درس و دانشگاه

ادامه مطلب رو حتما ببینید !!!


هنگام درس دادن استاد سر کلاس

(-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)


وقتی استاد خبر امتحان رو میده

(o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O)


 موقع امتحان

(←.←) (→.→) (←.←) (→.→) (←.←) (→.→)


 وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری

(↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)


 وقتی که نمره ها رو میزنن

(͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏)‬

ادامه مطلب ...

فوابد ازدواج برای آقایون / مطلب طنز

قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر
بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید
نتیجه اخلاقی : سحرخیز شدن

قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه
بعد از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه
نتیجه اخلاقی : با ادب شدن

قبل از ازدواج : خوردن بهترین غذاهای بی منت
بعد از ازدواج : خوردن غذاهای سوخته با منت
نتیجه اخلاقی : متواضع شدن

قبل از ازدواج : استراحت مطلق بی جر و بحث
بعد از ازدواج : کارکردن در شرایط سخت
نتیجه اخلاقی : ورزیده شدن

قبل از ازدواج : رفتن به اماکن تفریحی
بعد از ازدواج : سرزدن به فامیل خانوم
نتیجه اخلاقی : صله رحم

قبل از ازدواج : آموزش گیتار و سنتور و غیره
بعد از ازدواج : آموزش بچه داری و شستن ظرف
نتیجه اخلاقی : آموزش های کاربردی و مفید

قبل از ازدواج : گرفتن پول توجیبی از بابا
بعد از ازدواج : دادن کل حقوق به خانوم
نتیجه اخلاقی : با سخاوت شدن

قبل از ازدواج : ایستادن در صف سینما و استخر
بعد از ازدواج : ایستادن در صف شیر و نان
نتیجه اخلاقی : آموزش ایستادگی

قبل از ازدواج : رفتن به سفرهای هفتگی
بعد از ازدواج : در حسرت رفتن به پارک سر کوچه
نتیجه اخلاقی : امنیت کامل

ضایع شدن باحال دخترا و پسرا

دوتا داستان از شاهکارای دختر خانم ها و آقا پسرای گلمون رو گذاشتم که امیدوارم حال بفرمایید ! اگه قدیمی بودن ، به کوچیکی من ببخشید !!!

بزارید یه بار هم آقایون مقدم باشن... والا...


رفتم تو بانک با خوشحالی چک 200تومنی رو گذاشتم رو میز گفتم داداش اینو نقدش کن. دیدم دختر جلوییم مبلغ چکمو نگاه کرد با تمسخر یه نگاهی بهم انداخت، دیدم مبلغ چکش 50میلیونه، گرخیدم. سریع خودمو جمع کردم گفتم حاج آقا قدیری پرسیدن چک 3 میلیاردیشون رو امروز اومدن دنبالش یا نه؟ دختره گرخید، منم یه نگاهی با تمسخر بهش انداختم... با تعجب پرسید: "شما با آقای قدیری نسبتی دارید؟"
گفتم: "علی قدیری، پسرشون هستم، چطور؟ اسمشون به گوش شما هم رسیده؟"
گفت: "چه جالب!!! آخه منم دلارام قدیری، دخترشون هستم"
دیدم کارمند بانک میگه: "آقای آرزومندی، پدر شما تو حسابشون 6هزار تومن مونده که ما نبستیم... نمی دونم چرا هی به پسراش چک 200هزار تومنی میدن؟!؟!؟"

ادامه مطلب ...

نقاشی عجیب با استفاده از GPS

شاید در نگاه اول تصور کنید این پرتره حاصل تلاش کودکی خردسال برای کشیدن نخستین نقاشیهای خود است٬ اما با دانستن داستان پشت آن احتمالا به تحسین ایده ی جالب و بکر خالق آن خواهید پرداخت.

ادامه مطلب ...

خطای دید جدید 91

شاید یه کم قدیمی باشه !!!

پیشنهاد میکنم اول عکسارو روی کامپیوترتون Save کنید !!!



ادامه مطلب ...

عشق و حال بچگی به سبک مدرن

این پست رو چند وقت پیش میخواستم بزنم ولی فایلشو توی سیستمم پیدا نکردم !!!
ولی امروز به محض اینکه توی یکی از سایتا دیدمش دست به کار شدم ...
یه کم قدیمیه و یحتمل بعضیا دیدنش !
میخواستم توضیح بدم ولی خودتون ببینین متوجه میشین ...


کلیک کنید !!!

شعر زیبا در مورد پدران از دست رفته

شادی روح همه پدرایی که دیگه پیشمون نیستن !

پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشه ای بود که شد باعث ویرانی من

یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند
مرگ گرگ تو شد ای یوسف کنعان من

مه گردون ادب بودی و در خاک شدی
خاک زندان تو گشت ای مه زندانی من

از ندانستن من دزد قضا آگه بود
چو تو را برد ، بخندید به نادانی من

آن که در زیر زمین داد سر و سامانت
کاش میخورد غم بی سر و سامانی من

به سر خاک تو رفتم ، خط پاکش خواندم
آه از این خط که نوشتند به پیشانی من

رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی
بی تو در ظلمتم ای دیده ی نورانی من

بی تو اشک و غم و حسرت همه مهمان منند
قدمی رنجه کن از مهر به مهمانی من

صفحه ی روی ز انظار نهان میدارم
تا نخوانند بر این صفحه پریشانی من

دهر بسیار چو من سر به گریبان دیده است
چه تفاوت کندش سر به گریبانی من

عضو جمعیت حق گشتی و دیگر نخوری
غم تنهایی و مهجوری و حیرانی من

من که قدر گهر پاک تو می دانستم
ز چه مفقود شدی ، ای گهر کانی من ؟

من که آب تو ز سرچشمه ی دل میدادم
آب و رنگت چه شد ، ای لاله ی نعمانی من ؟

من یکی مرغ غزلخوان تو بودم ، چه فتاد ؟
که دگر گوش نداری به نواخوانی من ؟

گنج خود خواندیم و رفتی و بگذاشتیم
ای عجب ، بعد تو با کیست نگهبانی من ؟

پروین اعتصامی